پرینت

بدون اهداف معنادار حتی در شرایط رفاه هم نمی‌توان انتظار خوشبختی داشت

on .

بدون اهداف معنادار حتی در شرایط رفاه هم نمی‌توان انتظار خوشبختی داشت
به گزارش خبرگزاری - [1]

کیفیت و کمیت دو مفهوم مهم در سبک زندگی هستند. کمیت به میزان و مقدار امور مختلف در زندگی افراد اشاره دارد و شامل عوامل مختلفی از جمله درآمد، مسکن، غذا، بهداشت، آموزش و ... می‌شود. کیفیت زندگی علاوه بر عوامل مادی، به عناصر روحی، اجتماعی و روابط بین فردی توجه دارد و مواردی مانند رضایت از زندگی، حالات روحی، حمایت اجتماعی، احساسات مثبت و حس سلامت روانی را در برمی‌گیرد. درباره اینکه کدام یک در زندگی فرد حائز اهمیت است باید گفت هرکدام از این دو مفهوم دارای ارزش‌ها و ابعاد مختلفی هستند که به نوعی در زندگی فرد تأثیرگذارند، بنابر این نباید فرد از تلاش برای رسیدن به هر دو مفهوم شانه خالی کند. همانطور که گفته شد کیفیت زندگی از جمله رضایت از خود و زندگی، ارتباطات و احساسات مثبت و سلامت روانی اهمیت بسیاری دارد، اما این بدان معنا نیست که فرد کمیت‌های زندگی‌اش را فراموش کند و تلاشی برای رسیدن به آن‌ها نداشته باشد. چراکه در بعضی موارد این دو هم‌پوشانی دارند و گاهی با کسب کمیت می‌توان به کیفیت بالا نیز دست پیدا کرد. به طور مثال نگاه به شغل هرچند نگاهی مادی و برای کسب درآمد است، اما مدیریت درآمد و نحوه استفاده از آن می‌تواند زمینه دستیابی به بسیاری از کیفیت‌ها در زندگی باشد. تنها نکته اینجاست که به قولی «اندازه نگهدار که اندازه نکوست» و این به همان معنای نه افراط و نه تفریط است و باید تا اندازه‌ای تلاش کرد که کیفیت‌های زندگی تحت تأثیر آن نابود نشوند، بلکه به تبع آن به آرامش دست یافت. شاید به همین دلیل است که شخصی با دارا بودن درآمد خوب و خانه‌ای زیبا، احساس تنهایی می‌کند و ارتباطات مثبتی ندارد و برعکس فردی ارتباطات قوی و حالت روحی خوبی دارد و به لحاظ قانع بودن، با همان درآمد متوسط و خانه‌ای کوچک، ولی احساس خوشبختی دارد و از خود و زندگی‌اش راضی است.
چرا احساس خوشبختی نمی‌کنیم؟
دکتر شقایق اقبالی‌نژاد، روانشناس بالینی درباره اینکه بعضی افراد به‌رغم کافی بودن کمیت‌های زندگی، اما احساس خوشبختی ندارند می‌گوید: «احساس ناکامی و رنج از تنهایی با وجود امکانات به عوامل متعددی بستگی دارد. گاهی ممکن است تعادلی بین زندگی شخصی و شغلی وجود نداشته باشد. در این صورت مسائل مرتبط با کار که ممکن است به دلیل مسئولیت‌ها و فشار‌های شغلی بالا باشد، از احساس خوشبختی کاسته و تأثیر منفی بر زندگی شخص خواهد داشت. داشتن هدف از جمله مواردی است که به زندگی معنا و جهت می‌دهد، بنابراین نداشتن هدف و ارزش در زندگی، خود عاملی بر عدم رضایت است. دست و پنجه نرم کردن با مشکلات روحی و روانی حتی در شرایط رفاهی مناسب، خود علتی است برای اینکه انسان‌ها احساس خوشبختی نکنند و شادی و آرامش رنگ ببازد. کمبود زمان و انرژی برای بهره‌گیری از امکانات به دست آمده نیز عاملی است که می‌تواند احساس رضایت را با وجود دارا بودن امکانات بگیرد و حتی به افسردگی منجر شود.»
نگرش مثبت و کیفیت زندگی
اقبالی نژاد معتقد است، با توجه به عوامل ذکر شده، اما نگاه و نگرش مثبت هم می‌تواند تأثیر بسزایی بر کیفیت و کمیت در سبک زندگی داشته باشد و به صورت مستقیم و غیرمستقیم تأثیراتی بر روابط اجتماعی، سلامت روحی و جسمی، موفقیت شخصی و حتی سطح فیزیکی فرد بگذارد. او در توضیح بیشتر اظهار می‌دارد: «نگرش مثبت، فرد را به سوی برقراری و حفظ روابط مثبت و مؤثر با دیگران سوق می‌دهد. این باعث افزایش ارتباطات مثبت و حمایت اجتماعی می‌شود و در نهایت به بهبود کیفیت زندگی کمک می‌کند. همچنین این نگاه به عنوان یک عامل مهم در تقویت سلامت روانی و جسمی شناخته می‌شود. افراد با نگرش مثبت معمولاً تمایل بیشتری به تمرین و توجه به سلامتی خود دارند. این افراد اغلب به دنبال رشد شخصی و حرکت به سوی اهداف و آرزو‌های خود هستند. آن‌ها بهترین توانایی‌های خود را به کار می‌گیرند تا به موفقیت برسند. این نوع نگرش به عنوان یک سپر در برابر استرس و فشار‌های روزمره عمل می‌کند و افراد با این نوع نگرش معمولاً بهتر می‌توانند با آسیب‌ها کنار بیایند و هیجانات منفی را مدیریت کنند. نگاه کیفی و مثبت به زندگی انگیزه و انرژی بیشتری به فرد می‌دهد تا به تلاش و کوشش در زندگی ادامه دهد. باید توجه داشت افراد با داشتن نگرش مثبت نیز با چالش‌ها و سختی‌هایی در زندگی مواجه می‌شوند چراکه این نگرش مثبت توانایی ما را در مقابل سختی‌ها تقویت می‌کند ولی نمی‌تواند از وقوع چالش‌ها جلوگیری کند. بنابرای لازم است افراد با حفظ توازن راه‌های مؤثری را برای مدیریت و پشتیبانی از خود در مواقع دشوار اتخاذ کنند.»
درجست‌وجوی انگیزه و معنا
وی درباره زندگی پر معنا و تأثیر آن بر رضایت می‌گوید: «هر فرد ممکن است اهداف و آرزو‌های مختلفی داشته باشد، اما برخی اصول عمومی می‌تواند به رضایت و خوشبختی او کمک کند. آن‌ها باید اهداف و آرزو‌هایی معناداری را برای آینده‌شان مشخص کنند تا احساس پیشرفت و معنا در زندگی شکل بگیرد. اهمیت به حفظ سلامت جسمی و روانی و انجام فعالیت‌های مناسب و مراقبت از خود، زندگی را رضایت بخش می‌کند. او باید از روابط مثبتی که با خانواده، دوستان و همکاران شکل گرفته است و می‌داند او را به تعالی می‌رساند، حفظ و مراقبت کند. یادگیری مستمر و توسعه مهارت‌ها و توانایی‌ها به منظور بهبود و پیشرفت در زندگی از جمله مواردی است که به شخص احساس رضایت می‌دهد. شاید لحظات و اتفاقات خوب، اما کوچک و در زمان کم بی‌اهمیت باشند، اما توجه به آن باعث می‌شود اوقات خوبی در زندگی رقم بخورد و از آن‌ها لذت ببریم.»
اقبالی می‌افزاید: «هیجان از جمله مواردی است که افراد در لحظاتی از زندگی با آن روبه‌رو می‌شوند. نیاز است نحوه مدیریت و برخورد با آن، همچنین واکنش‌های به آن را مدیرت کنیم. شرکت در فعالیت‌ها و پروژه‌هایی که به فرد احساس معنا و ارزش می‌دهد، همچنین توانایی مقابله با چالش‌ها و مواجهه با مواقع دشوار هم از راه‌های کسب موفقیت و رضایت است.»
کاهش کیفیت زندگی به رغم کمیت مناسب
این روانشناس در پاسخ به این سؤال که چرا چرخه سلامت روحی و روانی خانواده‌ها با وجود کمیت‌ها و تلاش در بالابردن کیفیت‌ها لنگ می‌زند اظهار می‌دارد: «گاهی فشار‌ها و استرس‌های روزمره در زندگی از جمله مالی، خانوادگی، مشکلات کاری و درون خانوادگی، سلامت روحی و روانی افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. ارتباطات ناسالم و نقص در ارتباطات میان اعضای خانواده هم ممکن است منجر به تعدیل ناپذیری در سلامت روحی و روانی شود. مشکلات مالی که می‌تواند منجر به فشار‌ها و نگرانی‌های خانوادگی شوند، تأثیر منفی بر روان و روح اعضای خانواده دارد، همچنین مشکلات روانی یکی از عوامل مهمی است که می‌تواند بر خانواده تأثیر منفی بگذارد. این مشکلات می‌تواند از افرادی که مبتلا به آن‌ها هستند به اعضای خانواده هم منتقل شود. تفاوت در ارزش‌ها و فرهنگ‌ها که منجر به ناهماهنگی و تنش در خانواده می‌شود نیز چرخه سلامت خانواده را به هم می‌ریزد و نقص در مهارت‌های مدیریت هیجانات نیز می‌تواند به تشدید احساسات منفی و تضاد‌های خانوادگی منجر شود. از مشکلات شایعی که این روز‌ها گریبان گیر خانواده هاست، سوء مصرف مواد و وابستگی به مواد مخدر است که می‌تواند به تخریب خانواده و سلامت روانی و روحی اعضای آن منجر شود. عدم و نقص در پشتیبانی و حمایت از اعضای خانواده، احساس تنهایی و تضاد در خانواده را تشدید می‌کند. همچنین روش‌های نامناسب در فرزند پروری می‌تواند به تشدید مشکلات روانی و روحی در اعضای خانواده منجر شوند.»

[2][3]

References

  1. ^به گزارش خبرگزاری - (sahebkhabar.ir)
  2. ^ (sahebkhabar.ir)
  3. ^ (sahebkhabar.ir)

Authors: صاحب‌خبران - جدیدترین و آخرین اخبار ایران و جهان - علمی-فناوری

آخرین اخبار چند رسانه ای