درس اخلاق | وقتی پول داری خدا هست، بیپول شدی خدا نیست؟

به گزارش خبرگزاری حوزه[1]، مرحوم آیت الله خوشوقت در یکی از دروس اخلاق خود به موضوع «شیوه امتحانات الهی» پرداختند که تقدیم شما فرهیختگان می شود.
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم؛ «وَلَنَبْلُوکُم بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمْوَالِ وَالأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ».
* انسانی که در وجودش صفت صبر نباشد، محبوب خدا نیست
در آن نکاتی که امام سجاد علیه السلام برای رسم یک انسان مطلوب و محبوب خدای متعال تحسین فرمودند، یکی از آن نکات مسئله صبر است.
یعنی انسانی که در وجودش صفت صبر نباشد، محبوب خدا نیست.
در اثر نداشتن صبر، مبتلا به خیلی از کارهایی میشود که نباید انجام دهد.
رضا و صبر را باید کنار هم داشته باشیم. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «الصبر من الإیمان کالرأس من الجسد» - صبر نسبت به ایمان مانند سر نسبت به بدن است.
اگر اصلاً صبر نداشته باشد، چگونه ایمان خواهد داشت؟ بدون صبر، ایمان مثل آدم مرده است.
بنابراین صبر یکی از آن ابزارهای است که در زندگی همه انسانها ضروری است - مؤمن یا کافر، هر کسی باشد، فقیر یا ثروتمند، هر کسی که روی این زمین میخواهد زندگی کند، باید این ابزار یعنی صبر را داشته باشد.
البته مشکلات و مصائب افراد با یکدیگر ممکن است فرق داشته باشد، اما همه گرفتاری دارند.
* اگر صبر نداشته باشیم به مقامات الهی نمی رسیم
پروردگار متعال به حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرماید: آنطور نفس امّاره آنجا که دلش میخواهد صبر میکند، آنجایی که دلش نمیخواهد، صبر را به کار نمیگیرد.
وقتی مشکلات پیش میآید، خطاب به پیغمبر اکرم، خدای متعال فرمود: «وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُکَ إِلَّا بِاللَّهِ» -صبر کن، اما بدان که اگر قدرت و قوت صبر داری، خدا به تو داده است.
همه باید صبر داشته باشند، مخصوصاً آنهایی که با اجتماع سروکار دارند، آنها بیشتر، چون تیرهای زیادی به سمت آنها میآید.
دیگران تنها به اندازه یک نفر تیر به طرفشان میآید، اما آنهایی که در جامعه با جامعه سروکار دارند، مثل انبیا و اوصیای انبیا، مشکلات بیشتری را باید تحمل کنند.
لذا خدای متعال ایمان بیشتری به آنها داده است، و با ایمان بیشتر، صبر بیشتری هم در دلشان هست.
همین است که خدا فرمود: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ» - آنهایی که گفتند خدا پروردگار ماست، سپس بر حرفشان استقامت کردند و ایستادند، هنگام مرگ ملائکه نازل میشوند و میگویند: مژده باد که بر ایمان ایستادی، هر چیزی که مخالف با ایمان بود ترک کردی. بشارت میدهند به او.
اگر صبر نداشته باشیم، آن مقام را نخواهیم داشت. نمیتوانیم استقامت کنیم. وقتی میگوییم «أمَنّا»، آدم میگوید خدا هست، همان جایی که دلش میخواهد میگوید خدا هست، آنجا که دلش نمیخواهد میگوید عملاً خدا نیست.
در حالی که اگر خدا هست، همه جا هست، در همه حالات هست، در همه شرایط هست - در حال فقر هست، در حال غنا هست، در حال سلامتی هست، در حال بیماری هست، همیشه هست.
معنا ندارد که وقتی پول داری خدا هست، بیپول شدی نیست. این غلط است.
* صبر برای کافر، مؤمن، پولدار و بیپول لازم و ضروری است
گاهی مشکلات پیش میآید. در اثر ایمان، ممکن است انسان کار و شغل حرام را قبول نکند.
در اثر قبول نکردن، موقتاً کمی کمپول شود. باید صبر کند دیگر. نمیشود تا دید پول کم شد، برود دنبال کار حرام تا پول زیاد بگیرد.
اینجا اگر برود دنبال حرام، معنایش این است که او هر وقت پول هست، خدا هست، هر وقت فقر هست، خدا نیست - در حالی که خدا همیشه هست.
لذا امتحان پیش میآید. شرایط همیشه یکسان نیست و همچنان ادامه ندارد. گاهی جا عوض میکند - ثروت مبدل به فقر میشود، گاهی فقر مبدل به غنا میشود.
اینها عوض میشود، اما در همه حالات خدا باید باشد. من باید مواظب باشم که کاری که خدا گفته نکن، نکنم. اگر این کار را کردم، استقامت دارم. استقامت مستلزم صبر است.
صبر برای همه - کافر و مؤمن، پولدار و بیپول - لازم و ضروری است.
صبری هم که ما باید داشته باشیم، به اندازه خاتم انبیا لازم نیست، چون او مشکلات زیادی در مقابلش بود و ما این مقدار نیست، اما بدون صبر هم نمیشود.
خدا فرمود: ما گاهی امتحان میکنیم بندگان را. آنهایی که گفتند «الله» را امتحان میکنیم، میبینیم آیا همه جا قبول دارند که خدا هست، یا فقط جاهایی که به نفعشان است قبول دارند و جاهایی که به ضررشان است قبول ندارند.
امتحان پیش میآید، چون تا امتحان پیش نیاید، ظاهراً میگویند بله، ما میپذیریم، دیگر نمیشود گفت تو چطوری هستی، قبول داری یا نه.
دیگر امتحان که بیاید، معلوم میشود کی هست و کی نیست.
لذا خدا امتحان میکند با چه چیزهایی؟ با چیزهایی که عمدتاً در جوامع بشری یکیشان «خوف» است.
* امتحان ترس
یکی از چیزهایی که تحملش بر مردم سخت و مشکل است، ترس است. آدم دست به کاری میزند که موجب ترس میشود، میترسد.
در آن هشت سال جنگ که صدام به خواست آمریکا بر ما تحمیل کرد، یکی از امتحانات بزرگ الهی مسئله خوف بود.
شهرها را موشکباران میکرد، بمباران میکرد، مردم شهرها میترسیدند، خوف بود دیگر.
بعضی از افراد در اثر خوف دست به کارهایی میزدند که نباید بزنند. اگر ایمان میداشتند، فحش نمیدادند و از این حرفها نمیگفتند.
بیصبری این را دارد، ولی باز هم صبر میکردند.
حالا بر آدم وظیفهاش باشد - مثلاً از بالا بیاید برود در زیرزمین - اما حق نداری بترسی.
وظیفه را انجام میدادی با اینکه میترسیدی دیگر، امتحان شدی. عدهای هم از این امتحان سربلند بیرون آمدند. به ایران ماندند، راه منطقی و راه شرعی را انتخاب کردند، خود را حفظ کردند، اما غلط و راست هم نگفتند، استقامت کردند.
* امتحان قحطی، گرانی و گرسنگی
یکی دیگر «جوع» است - گرسنگی، قحطی، گرانی. وقتی قحطی پیش میآید، آدم خدا را فراموش میکند.
گرسنگی پیش میآید، خدا را فراموش میکند. به فکر این نیست که چکار کند، کجا برود، شکمش را سیر کند.
لذا اینجور مواقع خدا فراموش میشود. آدم حاضر است از حرام رزق کند بخورد تا گرسنگیاش را برطرف کند.
حاضر است ظلم کند، از دست دیگری بگیرد بخورد. همین کارها در موقع جوع برای اکثر مردم مجاز میشود. آدم دزد میشود، خونریزی میکند تا سیر شود.
حالا خدا هست یا نیست؟ اگر خدا هست، حتماً راه حلالی هست. وظیفهات را انجام بده، بسم الله بگو، مشغول کار شو، حلال بده، اما غلط و راست نگو. پیش خدا اینها کار نمیکند.
گاهی فرزند میمیرد، عزیز انسان میمیرد، پدر میمیرد، رفیق میمیرد. فحش میدهد به خدا، بهخصوص آنجا که پسری داشته باشد. او میگوید: «یا رب، چرا پسرم را بردی؟» خیلی چیزها میگوید.
بنابراین اینجور مواقع، انسان مورد ابتلا و آزمایش قرار میگیرد. اگر انسان صبر نداشته باشد، دچار میشود، بر خلاف ایمان و باور خدا حرف میزند و جواب میدهد.
اما آن که خدا را قبول دارد در همه حالات و همه جا و همه زمانها، فقط میگوید خدا میداند، باقیاش را میگذارد.
مرگ هم که آمد، میگوید: «ما بد کردیم که خودمان را آماده نکردیم به روز بعد، و اگر آماده میکردیم، مرگ هم مثل سایر حوادث طبیعی میشد. همانطوری که آمده، همانطور هم باید برود. چیز تازهای نیست.»
* امتحان با نعمت های الهی
«ثمرات» - گاهی سرمازدگی درختان را سرما میزند، گاهی تگرگ میزند و محصول از بین میرود. این هم راه زندگی است. گاهی سرما زودتر میآید و محصول در میآید.
حالا امسال صد درخت داری و سرما زد. آدم بیصبر غلط و راست میگوید، نشان میدهد که من خدا را همیشه قبول ندارم، ولی در همه حالات... هر وقت سرمازدگی درختان را سرما نزد، تگرگ نزد، محصول خوب آمد، به قیمت خوب فروختم، آن وقت «زنده باد خدا!»
اما اگر خدای نکرده سرما زد، اگر تگرگ زد، چیز دیگری شد، دیگر «خدا را قبول نداریم».
اینها همان است که قرآن کریم فرمود: «یعبدون الله علی حرف» - یکطرفه خدا را قبول دارند. هر وقت اوضاع خوب است قبول دارند، نه اینجوری. این نمیشود.
بله، دائماً در دنیا مشکلات هست و مصائب هست، میچرخد. اگر ما تقوا را ادامه ندهیم، ایمانمان پایین بیاید، ایمان ضعیف، خدا را فقط در وقت راحتی عبادت میکنیم. اگر اوضاع خوب بود، اگر... بنابراین برای ادامه تقوا، یکی از ضروریترین ابزارها مسئله صبر است.
صبر نداشته باشیم، شیطان آدم را وادار میکند که راهها را عوض کند، از خط هدایت آدم را خارج میکند.
امیدواریم با همت خدا بتوانیم همیشه از نعمت صبر استفاده کنیم و تقوا را چنان ادامه دهیم تا آنجا که خودمان و خدا راضی باشیم.
References
- ^خبرگزاری حوزه (www.hawzahnews.com)
- ^اینجا (media.hawzahnews.com)
Authors: صاحبخبران - جدیدترین و آخرین اخبار ایران و جهان - علمی-فناوری