پرینت

شکوفایی یک مصیبت بزرگ!

on .

شکوفایی یک مصیبت بزرگ!
به گزارش خبرگزاری - [1]

با این همه در قرن بیست و یکم، کار به جایی رسیده که یک پرسش اساسی، ذهن انسان‌ها را به خودش مشغول کرده است: آیا فناوری‌ها، واقعاً خوشبخت‌ترمان کرده‌اند یا بدبخت‌تر؟
«فیلیپ بال» روزنامه‌نگار و پژوهشگر، در«لس‌آنجلس ریویو آو بوکس» دنبال یافتن پاسخ مناسب برای همین پرسش است. بخش‌هایی از مطلب او را به نقل از«ترجمان» در ادامه می‌خوانید.

امیدی هست؟

شاید بهترین مثال برای بررسی اینکه بدانیم آیا علم و پیشرفت‌هایش، زندگی انسان را بهتر کرده‌اند یا بدتر، فناوری‌های ارتباطی باشند. آن‌ها قرار است با هدف ساختن جهانی بهتر، فرایند ارتباط میان انسان‌ها را آسان کنند. حالا بیایید ببینیم با وجود تلفن‌های همراه، رایانه‌های شخصی، اینترنت، رسانه‌های اجتماعی و هوش مصنوعی میزان و کیفیت رابطه انسان‌ها با یکدیگر چه تغییراتی کرده و جهان چقدر بهتر شده است؟ «فیلیپ بال» در این باره می‌گوید از یک طرف شاهدیم برخی اندیشمندان می‌گویند این فناوری‌ها در برابر چشم ما دموکراسی را تضعیف می‌کنند، سیل اطلاعات نادرست و تصاویر جعلی را به زندگی ما سرازیر می‌کنند، فرزندانمان را به زامبی‌های معتاد به صفحه نمایش تبدیل می‌کنند و در آینده نه‌چندان دور ما را تا مرز نابودی کامل پیش می‌برند. از سوی دیگرشاهدیم همین فناوری‌های به اصطلاح نابودگر انسان و روابط انسانی، هزارجور تسهیلات را برای ارتباط آدم‌های این طرف و آن طرف دنیا باهم، فراهم کرده‌اند. یعنی به کار ظریف و پیچیده‌ای نیاز داریم تا مشخص کنیم آیا با وجود هزینه‌ها و مشکلاتی که این فناوری‌ها روی دست انسان می‌گذارند فایده و نتیجه‌ای که برای انسان و انسانیت دارند، مقرون به صرفه هست یا نه؟
درواقع ماجرا به این شکل است که ما، نه باید دیدگاه‌های آخرالزمانی را مبنی بر اینکه فناوری به‌زودی بشریت را نابود می‌کند، باور کنیم و نه به پیش‌بینی‌های آرمان‌شهرگرایانه‌ای که معتقدند فناوری، برای انسان بهشت می‌سازد را باور کنیم. «نیکلاس کار» که در سال ۲۰۱۰، با کتاب «کم عمق‌ها: اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟» ادعا کرده بود گوگل و اینترنت ما را احمق می‌کنند، در کتاب جدیدیش یعنی « شکوفایی عظیم: فناوری‌های ارتباطی چگونه ما را به جان هم می‌اندازند؟» به سراغ رسانه‌های اجتماعی و فناوری‌های ارتباطی دیجیتال می‌رود و می‌پرسد این فناوری‌ها چه تغییراتی در جوامع و فرد فرد ما ایجاد می‌کنند؟ همان‌طور که از عنوان فرعی کتاب پیداست، پاسخ او امیدوارکننده نیست!

شکوفایی خشخاش‌ها

«نیکلاس کار» عنوان کتابش را از یک اتفاق در سال ۲۰۱۹ وام گرفته است. در آن سال وقتی به دلایل شرایط خاص آب و هوایی در درّه‌ای اطراف لس‌آنجلس گل‌های خشخاش رویید، یکی از اینفلوئنسرهای اینستاگرام و یوتیوب تصاویری از خودش با هشتگ «شکوفایی عظیم» را در میان دشتی از گل‌های خشخاش منتشر کرد. آن هشتگ بلافاصله در فضای مجازی داغ شد و طولی نکشید که دره مملو از جمعیت شد. ترافیک شدید، مجروح شدن افسران پلیس، درگیری افراد با یکدیگر و بعد بحث و مشاجره طولانی در فضای مجازی و افتادن مردم به جان هم، نتیجه این شکوفایی عظیم بود که کاربران از آن با عنوان «نبرد برسرگل‌ها» یاد کردند. «فیلیپ بال» با اشاره به همین ماجرا می‌گوید: «شکوفایی عظیم» مثال گویای مشکلاتِ برآمده از رسانه‌های جدید است. ما روزهای خود را صرف به‌اشتراک‌گذاشتن اطلاعات می‌کنیم و بیش از هر زمان دیگری با هم در ارتباطیم، اما انگار هرچه بیشتر ارتباط برقرار می‌کنیم، اوضاع بدتر می‌شود. آیا این دقیقاً بر عکس چیزی نیست که قرار بود اتفاق بیفتد؟ دلیل اینکه چرا این سیستم‌ها واقعاً ما را به جان هم می‌اندازند نه روشن است، نه ساده... این موضوع درواقع بیش از آنکه پیامد اعمال شیطانی اربابان فناوری باشد، نتیجه آن است که ما به خودمان درباره ارتباطات - و همچنین درباره خودمان‌- دروغ می‌گوییم.
فناوری‌های ارتباطی، علاوه بر پیامدهای عملی و اجتماعی، پیامدهای روانی هم دارند. تأثیرات نامرئی، ترس‌ها و شکست‌های قدیمی را بیدار می‌کنند. امکان ناشناس‌ماندن در اینترنت برخی کاربران را به بدترین کارها وسوسه می‌کند. مسئله اصلی این است که ما ترجیحاً فرض را بر این می‌گذاریم که فناوری‌های جدید ارتباطی یا رسانه‌های بی‌طرفی‌اند برای ارزان‌تر و آسان‌تر کردن آنچه پیش‌تر پرزحمت و گران بود. یا فکر می‌کنیم فقط تحولات مثبتی‌اند که با متصل‌کردن ما به افراد و اطلاعات بیشتر، گفتمان اجتماعی را تسهیل و ما را منطقی‌تر می‌کنند. طرفداران این‌ فناوری‌های ارتباطی از دوره ظهور رادیو، شعار می‌دادند که: «اطلاعات بیشتر و دسترسی آسان‌تر به اطلاعات جوامع را بیش‌ازپیش دموکراتیک می‌کند». این البته قصه خوش‌آب‌ورنگی بود که احتمالاً بسیاری از کارآفرینان فناوری، به‌دلیل بی‌اطلاعی از آنچه دیرزمانی دانشمندان اجتماعی و سیاسی هشدار می‌دادند، به آن باور داشتند.

خودمان را عوض کنیم

مدت‌ها پیش از اینکه پای اینترنت به میان باز شود، از شواهد و قرائن پیدا بود که انباشتن عرصه عمومی با اطلاعات روزافزون از منابع روزافزون، نه ذهن مردم را بازتر می‌کند و نه بحث‌های عمیق‌تری به بار می‌آورد. حتی موجب نمی‌شود مردم اطلاعات بیشتری کسب کنند. «نیکلاس کار» معتقد است: « ما امروزه در ویرانه‌های (آرمان‌شهری که فناوری وعده داده بود) زندگی می‌کنیم، در اطلاعاتی که قرار بود آگاهمان کند غرق شده‌ایم و داده‌هایی که قرار بود توصیف وضعیت ما باشد، زندان ما شده است». اما چگونه و چرا این اتفاق افتاد؟
اصطلاح «رسانه‌های اجتماعی» را «چارلز هورتون کولی» در سال ۱۸۹۷ ابداع کرد و نوشت: «رسانه‌های ارتباطی نقشی بسیار فراتر از انتقال اطلاعات دارند. این رسانه‌ها هنجارها و باورهای اجتماعی را خلق می‌کنند، واسطه ستایش و سرزنش می‌شوند و سلسله‌مراتب قدرت را رقم می‌زنند». امروزه درواقع همه رسانه‌های ارتباطی به نوعی سیاسی‌اند؛چون رسانه تعیین می‌کند ما چه می‌بینیم و چه می‌دانیم؟ ولی آیا در عصر کسی مثل دونالد ترامپ اصلاً نیازی هست که چنین واقعیتی را به ما گوشزد کنند؟ این را به‌خوبی می‌دانیم که رسانه‌های اجتماعی، حتی اگر واقعاً غیرحزبی باشند، باز هم به‌جای ترویج دموکراسی، آن را تهدید می‌کنند.
این فناوری‌ها نه‌تنها برای سوءاستفاده از نقاط ضعف ما طراحی شده‌اند؛ بلکه خود ما را هم تغییر می‌دهند. ما امروزه با شاکله فناوری، سازگار می‌شویم، درست همان‌طور که خودمان را با اقلیم و جغرافیا وفق می‌دهیم. یعنی با طراحی فناوری، درواقع خودمان را بازطراحی می‌کنیم. رسانه‌های اجتماعی کار می‌نویسد «[رسانه‌های اجتماعی] با مهندسیِ چیزهایی که قرار است به آن‌ها توجه کنیم، چگونه دیدن دیگران و جهان و حتی نحوه سخن‌گفتن ما را مهندسی می‌کنند. بی جهت نیست که یک شاعر غربی می‌سراید: «نگاه‌کردن به صفحه نمایش، کاری کرد که من مانند صفحه نمایش فکر کنم... نگاه کردن به پیکسل‌ها، سبب شد من پیکسلی فکر کنم»!
اما راه چاره چیست؟ با این فناوری و آثار منفی‌اش چه باید کرد؟ «نیکلاس کار» در کتابش می‌گوید ما نمی‌توانیم به‌سادگی شکل فناوری‌ها را تغییر دهیم و محدود کنیم. برای این کار خیلی دیر شده است. اما می‌توانیم قوانین و مقررات یا راهکارهایی را برای مهار وضعیت و برقراری توازن در کارکرد فناوری‌ها وضع کنیم. هرچند همین هم پیچیدگی‌ها و موانع زیادی سرراهش وجود دارد و نمی‌توان به آینده ماجرا خوشبین بود. درنهایت باید گفت اگرچه نمی‌توان فناوری را تغییر داد و محدود کرد، اما خودمان را که می‌توانیم تغییر دهیم و در وابستگی و یا اعتقادمان به فناوری تجدیدنظر کنیم.

[2][3]

References

  1. ^به گزارش خبرگزاری - (sahebkhabar.ir)
  2. ^ (sahebkhabar.ir)
  3. ^ (sahebkhabar.ir)

Authors: صاحب‌خبران - جدیدترین و آخرین اخبار ایران و جهان - علمی-فناوری

آخرین اخبار چند رسانه ای