دانشمندان در جستوجوی «ژن قاتل»: رمز پنهان خشونت

برای فهمیدن اینکه چرا برخی افراد به سمت رفتارهای جنایتبار سوق پیدا میکنند، باید از ژنها آغاز کرد؛ اما نه با انتظار یافتن یک «کد مخفی» که قاتلان سریالی را از دیگران جدا کند. ما از سازوکاری حرف میزنیم که شبیه یک شبکه عمل میکند: چند ژن حساس، چند مسیر عصبی آسیبپذیر، و تجربههایی که مثل ضربههای کوچک و مداوم، این شبکه را دگرگون میکنند. تصویر ذهنی ساده است: تصور کنید مغز، یک اتاق کنترل بزرگ است. بعضی از سوئیچها از ابتدا کمی لرزانترند، و اگر در سالهای کودکی بادهای تند آزار، خشونت یا غفلت بر آن بوزد، این لرزش گاهی به خاموشی یا انفجار تبدیل میشود. این همان جایی است که علم، در سکوت، داستان ژنتیکی خشونت را روایت میکند.
«ژن جنگجو» چگونه وارد پرونده شد
سالهاست که پژوهشگران درباره ژنی بحث میکنند که اولینبار جرقه جدی در این حوزه را زد: «اِماِیاواِی[2]» (MAOA). این ژن، آنزیمی را تولید میکند که نقش مهمی در تجزیه انتقالدهندههای عصبی مانند سروتونین و دوپامین دارد؛ موادی که تنظیمکننده خلقوخو، کنترل خشم و تصمیمگیریاند. نسخهای از این ژن که کمفعالیت است، باعث میشود این مواد شیمیایی دیرتر شکسته شوند و مدارهای عصبی مرتبط با خشم، حساستر و واکنشیتر شوند.
در اوایل دهه ۲۰۰۰، یک پژوهش بزرگ در مجله «ساینس[3]» (Science) منتشر شد که نشان داد پسرانی که نسخه کمفعالیتِ این ژن را دارند فقط زمانی در بزرگسالی رفتارهای ضد اجتماعی شدید نشان میدهند که در کودکی مورد آزار جدی قرار گرفته باشند. این پژوهش یکی از اساسیترین مفاهیم علوم اعصاب را برجسته کرد، ژنها سرنوشت نیستند؛ آنها فقط آستانه حساسیت را مشخص میکنند.
ژنها صحنه را آماده میکنند، محیط پرده را بالا میبرد
یکی از عمیقترین یافتههای علمی این است که ژنها و محیط، نه جدا بلکه در تعامل با هم عمل میکنند. وجود ژنهای پرخاشگری بدون محیط آسیبزا، معمولاً به مشکلات رفتاری جدی منجر نمیشود. اما وقتی کودکی با تجربهی خشونت، بیثباتی، غفلت یا ضربههای روانی همراه شود، داستان تغییر میکند.
برای توضیح این تعامل، دانشمندان از استعارهای ساده استفاده میکنند. ژنها سیمکشی را تعیین میکنند، اما تجربهها جریان برق را اگر سیمکشی حساس باشد و جریان بیش از حد از آن عبور کند، احتمال آتشسوزی بیشتر است.
کودکانی که ژنهای پرخطرتر دارند، در شرایط سالم رشد میتوانند زندگی کاملاً طبیعی داشته باشند. اما کودکانی با ژن حساس و محیط پرتنش، در محیطی قرار بگیرند که هورمونهایی مثل کورتیزول و آدرنالین که سالها ساختار مغز را تغییر میدهند. نتیجه میتواند کاهش توان همدلی، اختلال در مهار تکانهها و افزایش واکنشهای شدید باشد.
نقش دوپامین؛ سوختی که میتواند هیجان یا خشونت تولید کند
در کنار ژن جنگجو، مجموعهای از ژنهای مرتبط با «دوپامین» (Dopamine) نیز نقش مهمی دارند. این ژنها کنترلکننده سیستم پاداش مغزند؛ همان سیستمی که باعث میشود ما برای رسیدن به هیجان، موفقیت یا لذت تلاش کنیم. برخی نسخههای این ژنها باعث میشوند فرد بیشتر به دنبال تحریکات شدید و رفتارهای پرریسک باشد. اگر چنین تمایلی با محیط خشن ترکیب شود، معجونی شکل میگیرد که زمینه رفتارهای غیرقابلپیشبینی را فراهم میکند.
پژوهشها نشان میدهند افراد با حساسیت بالای سیستم پاداش، گاهی برای تجربه هیجان به رفتاری دست میزنند که دیگران حتی تصورش را نمیکنند. این مسئله در کنار ضعف کنترل تکانه، میتواند محرک رفتارهای خشونتآمیز باشد نه در همه، بلکه در اقلیتی که عوامل محیطی نیز آنها را تحت فشار گذاشته است.
مغز قاتلان سریالی چه تفاوتی دارد؟
گرچه واژه «قاتل سریالی» در فرهنگ عامه بار سنگینی دارد، علم از زاویهای دقیقتر به موضوع نگاه میکند. بر اساس نتایج درج شده در مقالهای به نام «مطالعات تصویربرداری عصبی از رفتار پرخاشگرانه و خشونتآمیز[4]» تصویربرداریهای مغزی نشان دادهاند که در بسیاری از خشونتهای شدید، ناحیهای خاص از مغز یعنی «قشر پیشپیشانی» که مسئول برنامهریزی، تصمیمگیری و مهار تکانههاست، دچار اختلال در کارکرد میشود. ژنها میتوانند زمینه این اختلال را تقویت کنند و تجربههای کودکی میتوانند آن را تشدید یا فعال کنند.
مطالعات دیگری نشان دادهاند که افرادی با سابقه رفتار خشن، در ناحیه «آمیگدالا» که مرکز پردازش ترس و خشم است، واکنشهای شدیدتر یا برعکس، کندتر از حالت طبیعی دارند. ترکیب این دو ویژگی یعنی مهار ضعیف و واکنش احساسی غیرعادی یکی از الگوهای شناختهشده در پروفایلهای بالینی قاتلان خشونتبار است.
آیا میتوان از ژنها برای پیشبینی خشونت استفاده کرد؟ در پاسخ باید گفت: نه، و شاید هیچوقت نه.
دلایلش روشن است چرا که:
- ژنها فقط بخش کوچکی از پازلاند.
- میلیونها نفر در جهان نسخههای حساس ژن MAOA یا ژنهای دوپامین را دارند، اما هرگز خشونت نمیکنند.
- پیشبینی رفتار انسانی، آن هم فاجعهآمیزترین شکل آن، از نظر اخلاقی، علمی و اجتماعی بسیار خطرناک است.
به همین دلیل، جامعه علمی با دقت درباره این یافتهها صحبت میکند. این اطلاعات بیشتر برای درک رفتار انسان، درمان آسیبها و جلوگیری از چرخه خشونت کاربرد دارند، نه برای برچسبزدن به افراد.
خشونت، از دل پیچیدگی میآید نه از یک ژن ساده
ژنها شاید نخستین نتهای سمفونی رفتار انسان باشند، اما موسیقی نهایی را تجربهها، روابط و انتخابها میسازند. ایده «ژن قاتل» جذاب است، اما غیرواقعی. آنچه واقعاً وجود دارد، ترکیبی از استعدادهای زیستی، محیط رشد و مسیرهایی است که انسان در طول زندگی انتخاب میکند.
علم در نهایت پیام امیدبخشی میدهد که حتی حساسترین ژنها نیز تنها در محیط مناسب شکوفا میشوند؛ محیطی که میتواند سالم، امن و سرشار از حمایت باشد. انسانها محکومِ زیستشناسی خود نیستند؛ آنها محصول تجربه و انتخاباند؛ و شاید همین، بزرگترین دلیل برای مراقبت از کودکان، درمان زخمهای روانی و ساختن جامعهای آرامتر باشد.
∎[5][6]References
- ^به گزارش خبرگزاری - (sahebkhabar.ir)
- ^اِماِیاواِی (medlineplus.gov)
- ^ساینس (www.science.org)
- ^مطالعات تصویربرداری عصبی از رفتار پرخاشگرانه و خشونتآمیز (pubmed.ncbi.nlm.nih.gov)
- ^∎ (sahebkhabar.ir)
- ^ (sahebkhabar.ir)
Authors: صاحبخبران - جدیدترین و آخرین اخبار ایران و جهان - علمی-فناوری
