پرینت

مسیر رو به تکامل حرکت حوزه ها در صد سال اخیر

on .

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و حجت‌الاسلام والمسلمین حمید پارسا‌نیا عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با حضور در برنامه گفتگوی ویژه خبری، الزامات حوزه پیشرو و سرآمد را تشریح و به پرسش ها در این باره پاسخ دادند. متن کامل این برنامه به شرح زیر است:

مقدمه مجری: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به همایش یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه علمیه قم، ضمن تبیین عناصر و کارکرد‌های گوناگون حوزه، به بیان الزامات تحقق یک حوزه پیشرو و سرآمد پرداختند و تأکید کردند مهمترین وظیفه حوزه؛ بلاغ مبینی است که از برترین مصادیق آن؛ ترسیم خطوط اصلی و فرعی تمدن نوین اسلامی و تبیین و ترویج فرهنگ‌سازی آن در جامعه است. راجع به این پیام، کارکرد‌های حوزه و افقی که ترسیم شده صحبت خواهیم کرد.

سؤال: آقای خسروپناه از پیام رهبری شروع کنیم و نکات بسیار مهمی که در این پیام مطرح کردند که به نوعی ترسیم یک افق پیش‌رو برای حوزه است که حتماً الزاماتی دارد و به نظر دغدغه‌هایی است که ایشان درباره حوزه مطرح کردند، ارزیابی شما از این پیام چیست؟

حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه؛ دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی: به نظرم محتوای پیام نشان می‌دهد این پیام؛ منشور حوزه است. چون تعبیر منشور روحانیت هم به کار می‌رود، خطاب منشور روحانیت حضرت امام بیشتر به روحانیت بود، البته به حوزه‌ها هم خطاب داشت، ولی این پیام را وقتی مطالعه می‌کنیم، عمدتاً خطاب آن به حوزه است، یعنی نهاد حوزه را هم وضع موجودش را توصیف می‌کند، این که به هر حال این حوزه علمیه قم؛ طلوعش در شب بی‌فروغی بود در میان حوادث فراوانی که استعمار انگلیس آمد و در وضع نابسامانی این حوزه شکل گرفت، ولی این طلوع برکاتی داشت تا رسیدن به قله‌های علمی و انقلاب اسلامی از آثار این حوزه بود و عمده پیام؛ این است که اصلاً حوزه علمیه چیست؟ و حضرت آقا در این پیام می‌فرماید مجموعه‌ای از علم، تربیت و کارکرد‌های اجتماعی و سیاسی است. این که گمان کنیم یک مجموعه‌ای است که کار علمی و پژوهشی انجام دهد ولاغیر، این حرف غلطی است. حوزه را باید مجموعه‌ای از علم، تربیت و کارکرد‌های سیاسی و اجتماعی نامید و ابعاد پنج‌گانه را برای حوزه بیان کرده و بعد هم هشت توصیه دارد؛ کل پیام این است؛ لذا در ابعاد پنج‌گانه‌ای که برای حوزه ذکر می‌کند، به این که حوزه یک مرکز علمی با تخصص‌های معین است، مرکز تربیت نیرو‌های مهذب و تهذیب شده است و این که حوزه باید خط مقدم جبهه تقابل با تهدیدات دشمن باشد و چهارم مرکز تولید اندیشه اسلامی در باب نظام‌های اجتماعی اسلام باشد و بر فقه، فلسفه و منظومه ارزش‌های اسلامی تأکید دارد و پنجم مرکز نوآوری تمدنی و آینده‌نگری لازم است. این پنج بعد را در ذیل تعریف حوزه علمیه بیان می‌کند و این که طلبه‌ها و روحانیتی هم که در حوزه تحصیل می‌کنند هم ساختار مدیریت حوزه باید به این پنج بعد توجه کند، هم خود فضلا، طلبه‌ها و اساتید حوزه باید توجه به این ابعاد پنج‌گانه داشته باشند. این که علم بدون تربیت یا بدون تهذیب یا تهذیب بدون تعلیم و علم، قطعاً خطا برای حوزه است، اگر علم، تهذیب و تربیت را هم داشته باشیم، اما به مسائل سیاسی و اجتماعی نپردازیم، یعنی به تعبیری؛ حوزه‌ای که معتقد به جدایی دین از سیاست است، قطعاً این حوزه ویرانی است که نمی‌تواند به تمدن اسلامی دست پیدا کند.

سؤال: حجت الاسلام پارسا‌نیا شما فکر می‌کنید که الان حوزه علمیه ما چقدر با آن چه رهبری ترسیم کردند فاصله دارد؟ فاصله زیاد است یا خیلی زود می‌توانیم به آن برسیم؟

حجت‌الاسلام والمسلمین حمید پارسا‌نیا؛ عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی: ایشان یک وضع مطلوبی از حوزه را بیان کردند و مسیری که حوزه طی کرده است. اشاره فرمودند به سال تأسیس حوزه علمیه قم یا به تعبیر بهتر؛ احیای مجدد این حوزه، چون حوزه قم حوزه‌ای است که به لحاظ تاریخی استمرار بیش از هزار سال دارد و حتی در دوران ۲۰۰ ساله اخیر مثل میرزای قمی هم حضور علمی جدی در قم وجود داشته و هم تعاملات اجتماعی تعیین کننده، مثل نامه‌هایی که میرزا به فتحعلی‌شاه و موارد دیگر در جنگ‌های ایران و روس دارد. اما در شرایطی که به یک صورتی جهان اسلام و امت اسلام در یک حضیض هویت تاریخی خود به سر می‌برد و اقتدار جامعه اسلامی فروپاشیده، از شرقی‌ترین بخش‌ها مثل اندونزی که سالیانی استعمار هلند در آنجاست یا هندوستان که بخشی از دولت فخیمه انگلستان است یا آخرین قدرتی که باقی مانده بود که دو قدرت دیگر بود؛ یکی ایران و یکی هم عثمانی بود، فروپاشی خلافت عثمانی و جنگ اول رخ داده و این میراث غربی جهان اسلام هم در هم ریخته و داخل هم گرچه مثل شرق و غرب امپراتوری گورکانیان یا آن سو؛ فروپاشی رخ نداده، اما به شدت تحت نفوذ است، در حال شکل گرفتن است، یک تقدیر الهی رقم می‌خورد و آن بخشی که عهده‌دار هویت اسلامی امت اسلامی است؛ یعنی حوزه‌های علمیه یک جوانه جدیدی از آن در قم زده می‌شود، مثل این که تقدیری از اوج حضور یک قدرتی که در حاشیه قدرت جهانی در ایران عمل می‌کند؛ یعنی قدرت تاریخی اینجا که قدرت ایل و عشیره است، فرو ریخته و یک قدرتی که در حاشیه یک قبیله جهانی عمل می‌کند و اقتدار جهانی درست مسلط شده، سال ۱۲۹۹؛ سال کودتاست، سال ۱۳۰۰ درست در همان زمان؛ هجرت مرحوم آقاشیخ‌عبدالکریم رخ می‌دهد، یک حادثه‌ای رخ می‌دهد که اصلاً کاملاً در سه و چهار دهه مسیر تاریخ را دگرگون می‌کند. در این شرایط، یک دگرگونی رخ می‌دهد و حوزه به لحاظ تاریخی یک شأن و نقشی داشته و نقطه عطفی ایجاد می‌کند که قاعدتاً بیش از همه این نقطه عطف در هویتی که از این پس حوزه باید عمل کند، تأثیرگذار است. در این پیام که خیلی شبیه آن منشور روحانیت حضرت امام (ره) است یا نامه‌ای که به گورباچف نوشتند، در آن سطح ترسیم می‌کند که این موقعیت جدیدی که حاصل حضور این چند دهه خود حوزه علمیه قم است، چه توقعات جدیدی و چه نقطه عطفی را به وجود آورده که به هیچ وجه با گذشته تاریخی حوزه‌های علمیه ما قابل قیاس نیست، به این مسأله می‌پردازند؛ به این که حوزه تا به حال همواره معاصر است، یعنی به خاطر موقعیت تاریخی گذشته، حوزه‌های شیعی نوعاً در چارچوب زندگی خصوصی شیعیان عمل می‌کردند. در لبه قدرت همواره یک مواجهه سلبی داشتند، اما از این به بعد یک پدیده جدیدی رخ داده و واقع شده و هم کتاب‌های فقهی باید دگرگون شود، هم افق‌های مواجهه و نظری، ساحت‌های جدیدی را پدید آورده.

سؤال: با آن افق‌های ترسیم شده در پیام الان خیلی فاصله داریم؟

حجت‌الاسلام پارسانیا: گذشته تاریخ ما با آن چه که در پیش رو داریم، بسیار فاصله دارد.

سؤال: نه، این که الان در آن هستیم؛ یعنی معاصر ما با آن چه ترسیم می‌شود، خیلی فاصله دارد؟

حجت‌الاسلام پارسانیا: نه، یعنی اشاره‌ای به این می‌کنند که در این چهل سال خیلی راه هم طی شده و خود این تحولاتی که رخ داده، محصول عملکرد خود حوزه‌های علمیه است. پا به پای این تحولاتی که رخ داده، انتظارات و توقعات جدیدی ایجاد شده و افق‌های جدیدی باز شده و حوزه باید بیش از پیش دائماً پا به پای این افق‌هایی که پیش روی او قرار گرفته و محصول کنش و عملکرد اوست....

سؤال: منظورتان این است که الان پا به پا حرکت می‌کنند با این تحولات؟

حجت‌الاسلام پارسانیا: یقیناً این گونه است و اگر حرکت نکند، یک وقفه‌ای ایجاد خواهد شد نسبت به این مسأله. اشاره به این مسیری می‌کنند که این حرکتی که در این چند دهه رخ داده باید....

سؤال: برخی از مصادیق آن را ممکن است بفرمایید که هم‌پای تحولات حوزه علمیه حرکت کرده است؟

حجت‌الاسلام پارسانیا: به لحاظ نظری به دو بعد اشاره می‌کنم؛ یکی بعد فقهی قضیه و یکی بعد فلسفی و کلامی ماجراست، در بعد فلسفی و کلامی حوزه‌های ما به لحاظ تاریخی با جریان‌هایی مواجه بودند که در درون خود جهان اسلام یا در سطح جهانی یعنی با میراث یونان مواجه بودند، عمل کردند در این مقاطع. اما در شرایط جدید که حضور حوزه‌های علمیه در سطح فرهنگی و تاریخی آمده، قاعدتاً با تاریخ معاصر جهان و با فلسفه‌های مدرن باید این گفت‌و‌گو‌ها شکل بگیرد، هم شبهه‌هایی که از آن سو می‌گیرد و سؤال‌هایی که مطرح می‌شود، بتواند درست جواب دهد و هم نسبت به آن سو، افق‌هایی که می‌تواند بگشاید؛ یکی این بحث است و یکی خود فقه است. فقه ما به لحاظ تاریخی؛ فقه شیعه به دلیل این که تشیع از حوزه قدرت و اقتدار بیرون بود و بیشتر در قلمروی زندگی خصوصی، این ابواب شکل می‌گرفت. چندین دوره‌ای را طی کرده است، یعنی مقطع حضور ائمه (ص) و تبیین روایات و احادیث و ورود به عرصه اجتهاد یعنی آن چه در شیخ طوسی است و بعد باز تحولاتی که با مکتب حله رخ می‌دهد و واقع می‌شود، رخ داده و مسیری طی شده، اما تمام اینها ابواب را همان طور که اشاره می‌کنند، جز باب قضا، به دلیل این که شیعیان در درون خود، مخاصمات خود را در حوزه قضا باید خودشان حل می‌کردند، این جا باز یک سؤال، پرسش و مسأله‌ای بود، نیازی بود که کاملاً می‌پرداختند، اما تا به لبه اقتدار اجتماعی و نظام سیاسی می‌رسید، نوعاً در ابواب دیگر فقهی، چون بخشی از زندگی خصوصی، یک لبه آن به زندگی اجتماعی می‌رسد، آن جا به صورتی مطرح می‌شد. هیچ موقع ما در باب نظامات اجتماعی به صورت مستقل ابوابی را مطرح نمی‌کردیم. قاعدتاً بعد از انقلاب و در مدت این ۴۰ سال که رخ داده یا این صد سال، چون حوزه در شرایطی در ایران شکل می‌گیرد که انقلاب مشروطه هم پشت سر گذاشته، یعنی به صورت کلی روحانیت و این جریان مذهب توانسته است تا لبه ورود به عرصه نظام اجتماعی و سیاسی، از آن حالت....

سؤال: شما در مجموع معتقد هستید که حوزه علمیه الان پا به پای تحولات حرکت می‌کند و عقب‌ماندگی از این جهت نداریم؟

حجت‌الاسلام پارسانیا: و کرده، یعنی هم در مشروطه آن کار را کرده و هم در انقلاب اسلامی این کار را انجام داده و نیاز‌های جدیدی را ایجاد کرده، اما آن قدر سرعت تحولات زیاد است و نیاز‌ها فراوان است که هم دائماً نیاز به هشدار، افق‌گشایی و ترسیم مسیر دارد.

سؤال: آقای خسروپناه، آقای پارسانیا معتقدند که حوزه علمیه پا به پای تحولات حرکت می‌کند، یکی از موضوعاتی که امروز به عنوان شاید دغدغه از سوی رهبر معظم انقلاب هم مطرح شد، شما هم اشاره کردید؛ کارکرد‌های سیاسی و اجتماعی حوزه است و به ویژه در موضوع حکمرانی، چالش‌های حکمرانی موضوعی است که شاید یکی دو دهه راجع به آن مفصل صحبت می‌شود و همه به عنوان یک چالش مهم به آن می‌پردازند، سؤال این است که اگر واقعاً حوزه علمیه پا به پای تحولات حرکت می‌کند و این توقع امروز مطرح می‌شود که حوزه علمیه می‌توانسته و می‌بایست در این زمینه کار می‌کرد و حداقل در تدوین نظامات اجتماعی پیشرو بود، اگر پا به پای تحولات حرکت می‌کند، چرا مثلاً در موضوع حکمرانی ما همچنان دچار چالش هستیم؟

حجت‌الاسلام خسروپناه: برای این که این سؤال شما یک پاسخ منطقی داشته باشد، باید منطقی پاسخ دهیم، در تکمیل فرمایشات استاد پارسانیا عرض می‌کنم؛ اولاً این صد ساله باز‌تأسیس حوزه علمیه قم را در این بستر صد ساله اگر نگاه کنیم؛ خود یک شاخص است. یعنی حوزه‌ای که در انقلاب اسلامی توسعه پیدا کرد تا به این مرحله الان رسیده و حوزه قبل از انقلاب، حوزه‌ای که آقا شیخ عبدالکریم (ره) تأسیس کرد، بعد مراجع ثلاث عهده‌دار آن شدند، بعد آیت‌الله عظمی بروجردی، به همین ترتیب تا انقلاب اسلامی، این سیر، یک منطق و معیاری است که ارزیابی کنیم. آیا یک رکود داشته حوزه در این سیر یا در مسیر تکامل بوده؟ این یک شاخص است، یک شاخص؛ این ابعاد پنج‌گانه‌ای است که اشاره کردم. هر کدام از این ابعاد یک ارزیابی دارد. در منطق اول که عرض کردم، یک سیر تکاملی بوده برای این که شما در قبل از انقلاب یکی دو مجله حوزه داشته، الان این همه مجلات علمی، پژوهشی و آثار متعدد در زمینه‌های مختلف، به لحاظ این ابعاد پنج‌گانه هم بخواهم ارزیابی کنم؛ یک بعد مرکز علمی با تخصص‌های معین بود. وقتی آقا شیخ‌عبدالکریم حوزه علمیه قم را باز‌تأسیس کرد، یک درس فقه و اصولی بود، ولی بعد‌ها دیگر این سیر تکاملی تحقق پیدا کرد. الان می‌بینیم در این مسیر شاهد رشته‌های تفسیر، کلام، حدیث، تاریخ و علوم اجتماعی، علوم انسانی، اصلاً یک زمانی مباحث علوم انسانی مثل روان‌شناسی، جامعه شناسی، اقتصاد و مدیریت اصلاً در حوزه‌ها مطرح نبود. این علوم مدرن در دانشگاه‌ها تأسیس می‌شد و حوزه‌ها با این مباحث آشنایی نداشتند، ولی الان شما می‌بینید در همین مراکز تخصصی حوزوی، استاد‌تمام‌هایی که تخصص در روان شناسی ولی با رویکرد اسلامی دارند، یا جامعه‌شناسی یا علوم انسانی دیگر. پس به لحاظ تخصص‌های معین باید اعتراف کنیم حوزه رشد خیلی خوبی داشته، یعنی معتقدم این فرایند صد ساله با محصولی که در تخصص‌های معین داریم، این محصول بیش از عمر صد ساله است. در کار‌ها و مسائل تمدنی؛ می‌گویند تمدن اسلامی از قرن سوم ظهور پیدا کرد، یعنی دو قرن و نیم طی شد، مقدمات آن، زمینه‌ها و بستر‌ها فراهم شد، بعد تازه ظهور آغاز تمدن نوین اسلامی را می‌بینیم. یا مثلاً تمدن غرب در پایان قرون وسطی یعنی اواخر قرن پانزدهم، رنسانس اتفاق افتاد، ۱۳۰ تا ۱۴۰ سال طول کشید، تازه بعد ظهور اولیه علم و فلسفه در دوره تحول مدرن را شاهدیم و به نظرم این عمر صد ساله برای رشته‌های تخصصی عمر زیادی نیست، یعنی خیلی خوب توانسته حوزه در این زمینه رشد کند. به لحاظ بعد دوم که مرکز تربیت نیروی مهذب است، هویت حوزه به همین است. الان هم در حوزه‌ها می‌بینیم هر مدرسه‌ای یک معاونت تربیت و تهذیب دارد. طلبه‌ها به هر حال به این مسائل توجه دارند. تقیدی که طلبه‌ها به تهجد، سحرخیزی و نافله شب، اعتکاف و این مسائل دارند، نشان می‌دهد که باز حوزه از این جهت توانسته مسیر خود را درست طی کند. بعد سومی که حضرت آقا در این پیام دارد، این بود که حوزه باید خط مقدم جبهه تقابل با تهدید‌های دشمنان باشد. در طول این صد سال، حوزه علمیه قم و قبل از آن حوزه علمیه نجف با استعمار انگلیس مقابله کرد. یا مثلاً وقتی که انگلستان آمد و این پهلوی اول را که الفبای فارسی هم بلد نبود، حاکم کرد، آن همه فساد و انحراف ایجاد کرد و اگر هم کار خدماتی مثل راه‌آهن انجام داد برای خدمت شوروی و روسیه بود یا در خدمت انگلیس قدمی برداشت نه در خدمت مردم. می‌بینیم حوزه علمیه آمد افشاگری کرد و مردم بیدار شدند و توانستند و این حوزه توانست خط مقدم جبهه تقابل با تهدید‌های دشمن را داشته باشد. الان هم همین طور است، به هر حال این تفکر و در واقع جریان مقاومت اگر در دنیا شکل گرفت، من معتقدم نقش مهمی در این حوزه‌های علمیه داشته است.

سؤال: برداشت من از فرمایشات شما این است که آن چه رهبری در پیام خود صادر فرمودند، ترسیم افق توقعات از حوزه نیست، بلکه تبیین شرایط موجود است که شرایط خوبی هم هست؟

حجت‌الاسلام خسروپناه: اگر دقت بفرمایید، از این پنج بعد، سه بعد را عرض کردم، اجازه می‌دادید بعد چهارم و پنجم؛ سؤال شما جواب داده می‌شد. بعد چهارمی که حضرت آقا برای حوزه ذکر می‌کند، می‌فرماید مرکز تولید و تبیین اندیشه اسلام در باب نظام‌های اجتماعی بر اساس فقه، فلسفه و منظومه ارزشی اسلام. آیا الان حوزه علمیه توانسته نظام‌های اجتماعی را کامل مدون کند؟ خیر، این جا اصلاً ما خیلی خلأ داریم، اما آیا در آن مسیر نظام‌سازی پیش رفته؟ یعنی آیا بستر‌هایی که در فقه و فلسفه شکل گرفته، می‌دانید یک زمانی فقه از طهارت تا دیات بود، الان فقه پزشکی، حوزه سلامت، خانواده، سیاست و اقتصاد کار شده و کتاب‌هایی نوشته شده است. یا در حوزه حکمت و فلسفه؛ فلسفه‌های مضاف یعنی چه فلسفه‌های مضاف با علوم، چه امور، شکل گرفته، اما به تعبیر الان ما زمینه و بستر‌های فلسفه‌های مضاف و فقه‌های تخصصی برای تدوین نظام‌های اجتماعی را داریم، اما آیا الان این نظامات اجتماعی، همین بحث حکمرانی که اشاره کردید، الان آیا الگوی حکمرانی تعلیم و تربیت؛ مدون داریم؟ خیر، اما فلسفه تعلیم و تربیت نوشته شده، فقه تعلیم و تربیت نوشته شده، حالا با کمک فقه تعلیم و تربیت و فلسفه تعلیم و تربیت که آثار متعدد هم داریم؛ هم مقالات و هم کتاب‌های مختلف، الان باید گام بعدی را برداریم، یعنی نظام تعلیم و تربیت اسلامی و بعد الگوی حکمرانی تعلیم و تربیت اسلامی، یعنی این مسیر؛ مسیری است که باید ادامه پیدا کند. در این جا ما خلأ داریم. یک بعد پنجمی که حضرت آقا ذکر می‌کنند؛ مرکز نوآوری تمدنی، آینده‌نگری لازم است؛ آیا ما الان یک آینده نگری لازم برای تمدن‌سازی تمدن نوین اسلامی را الان داریم؟ نه خیلی عقب هستیم، واقعاً در این حوزه عقبیم، ولی زمینه‌ها و بستر‌های آن نسبت به این فرایند صد ساله طی شده، یعنی سیر؛ سیر تکاملی است. یکی از عناصر تمدن؛ دانش، معرفت، فلسفه، فقه، علم و مقاومت است. این مقدمات و مبادی تمدن‌سازی را ما داریم، در این مسیر تکاملی شکل گرفته، ولی آیا الان می‌توانیم ادعا کنیم ما به تمدن نوین اسلامی رسیدیم یا نرسیدیم؟ اگر می‌رسیدیم که این پیام دیگر ضرورتی نداشت. به تعبیری این پیام تأکید دارد بر این که حوزه علمیه؛ یک خودسازی حوزوی باید داشته باشد. غیر از خودسازی فردی است، حوزه از آن جهت که حوزه است؛ ۱- نیاز به یک بازپروری دارد در یک افق تمدنی ۲- باید جامعه‌پردازی را با تدوین نظامات اجتماعی مبتنی بر فقه و فلسفه انجام دهد و ۳- تمدن‌سازی نوین اسلامی را دنبال کند. این سه رکن خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی؛ سه رکن نظری نظام انقلابی است که حضرت آقا در بیانیه گام دوم بیان کرده، معتقدم این پیام حضرت آقا دقیقاً ذیل بیانیه گام دوم معنا می‌شود. در بیانیه گام دوم وقتی نظریه نظام انقلابی را حضرت آقا ذکر می‌کنند، می‌گویند سه رکن خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی لازم است؛ و این سه گام را در این پنج بعد برای حوزه ترسیم می‌کند. صرفنظر از این که این حوزه مدیریت، طلبه، استاد، فقیه، مرجع و مجتهد دارد، حوزه با همه ارکان و عناصرش باید تلاش کند و این سه گام؛ خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن سازی را طی کند؛ بنابراین این سؤال شما که آیا الان حوزه به این رسیده؟ می‌گویم به کدام؟ به آن بعد اول؟ بله خیلی توانسته طی کند. به بعد پنجم؟ نه، خیلی فاصله داریم و اگر این افق آینده‌نگری باشد، قطعاً می‌توانیم پیش برویم، ولی یک تهدید است؛ آن تهدید این است، یک عده از طلبه‌ها مثلاً در حوزه پیدا شوند، بگویند مأموریت ما؛ تعلیم و تربیت است، کارکرد‌های اجتماعی و سیاسی جزو حوزه نیست، دیدید بعضی می‌آیند تقسیم غلطی ذکر می‌کنند و می‌گویند حوزه علمیه و حوزه مثلاً انقلابی؛ این دو را تفکیک می‌کنند، این ثنویت و دوگانه؛ غلط‌های دوران معاصر ماست. حوزه علمیه؛ حوزه انقلابی است و حوزه انقلابی؛ حوزه علمی است. حضرت آقا در این بیانیه می‌گویند حوزه علمیه انقلابی باید شکل پیدا کند. حوزه اگر کارکرد سیاسی و اجتماعی نداشته باشد، همان طور که آخوند خراسانی، مرحوم میرزای نایینی و مرحوم آیت‌الله حائری یزدی داشت و سایر بزرگان و در رأس همه؛ حضرت امام داشت و قبل از آن حتی شیخ انصاری، بروید به گذشته، می‌بینید همیشه عالمان نقش کارکرد سیاسی و اجتماعی داشتند و اصلاً قیام‌هایی داشتند. سید عبدالحسین لاری در لارستان قیام داشته، علمای اسلام و تشیع در دوره مشعشعیون، حکومت مشعشعیون را تشکیل دادند یا مثلاً حکومت آل بویه و حکومت‌های دیگر و نقشی که عالمان داشتند و این یک تهدید است که برخی بیایند و حوزه را از کارکرد‌های سیاسی و اجتماعی آن، منفک کنند.

سؤال: آقای پارسانیا می‌خواهم یک مقداری این بحث را عمومی‌تر پیش ببرم؛ نکاتی که آقای خسروپناه اشاره کردند؛ بحث‌های کلان و افق‌های پیش رو است که با برخی هم فاصله داریم.

 بحث های تمدنی طبیعتا بحث هایی نیست که انتظار تحقق داشته باشیم ، زیرساخت ها الان فراهم است که به آن برسیم، ولی زمان بر است ، آیا توسعه های علمی که در حوزه اتفاق افتاده است ، در رشته های مختلف ، موسسات پژوهشی و تحقیقاتی که کارهای علمی بسیار عمیقی انجام دادند، شما وارد شهر قم می شوید به وفور موسسات علمی پژوهشی که کارهای علمی فاخری انجام می دهند اتفاق می افتد، به این میزانی که توسعه در رشته های علوم حوزوی داشتیم ، در راه اندازی و پیشبرد موسسات تحقیقاتی و پژوهشی داشتیم ، آیا به همان میزان جامعه ما به حل چالش ها و معضلاتی که دچارش است از رهنمود و برکت وجود این موسسات و کارهای علمی بهره مند شده است برای حل مسائل، نسبت جامعه ما الان با حوزه علمیه و خروجی های حوزه علمیه چیست، چقدر آن را مردم در زندگی شان احساس می کنند و چقدر این ارتباط برقرار است؟

پارسانیا : ما در مقطع تاریخی که در آن زیست داریم می کنیم، عوامل مختلفی این زیست را دارد شکل می دهد، در شرایطی این حوزه شکل می گیرد و بسط پیدا می کند که اشاره کردیم اصلا شیرازه امور فرهنگی و تاریخی جهان اسلام و ایران از مسیر گذشته خودش دگرگون شده است و یک فروپاشی مواجه شده است و این به آن معنا نیست که آن عقبه نیست، حوزه آن ظرفی است که میراث تاریخی در آن حضور داشته و وجود داشته ، عوامل تاثیرگذار قبلا یک عوامل درونی بودند یعنی رقابت هایی که حوزه با مجموعه ها و رقیبان خودش داشت یک رقیبان تاریخی بودند.

حوزه خلافت بود که یا حوزه قدرت سیاسی بود که توی مناسبات و روابط ایلات و عشایر شکل می گرفت و یک جایگاهی حوزه داشت و نوآوری ها و یا تلاشی برای حفظ خودش در آن محدوده داشت و در آن چارچوب سنجیده می شد و تحلیل می شد.

از یک طرف یک قدرت جهانی آمده است که جاذبه خودش را دارد و با هجوم های تاریخی گذشته کاملا فرق دارد، رسانه جهان بسیار کوچک کرده است ، نظام دانایی جدیدی وارد شده است ، قبلا حوزه به عنوان یک نهاد علمی این جامعه شناخته می شد و به یک صورتی هم سبک و شیوه زندگی مردم را و هم لایه های عمیق تر فکری و فلسفی و جهان بینی آن ها را تامین می کرد و حرف و شغل ها و فنی متناسب با آن اشراف می شد و یک ساختاری پیدا کرده بود.

اما با یک درهم ریختگی همه جانبه ای مواجه هستیم در این ماجرا ، لذا این که بخواهیم ببینیم چه مقدار دارد تاثیر می گذارد و آن چه که درون حوزه شکل گرفته ، پاسخگو است و عمل می کند باید ضریب عوامل مختلف را ببینیم .

قاعدتا حوزه به قدر حضوری که داشته و انقلابی که رخ داده ، تحولاتی که داشته ، پدید آمده ، به موازات این کار نظری خودش را کرده و به دنبال آن توقعاتی را هم ایجاد کرده است، ولی آن چنان نیست که حرف اول و آخر را دراین میدان خود او بتواند بزند.

حوزه را در بعد فقهی که نگاه می کنیم ، این هنجارها لبه اجرا می خواهد بیاید انجام بشود تخصص هایی که بخواهد تشخیص موضوعات بدهد و احکام را به صورت جزئی را بخواهد بیاورد میدان مختلفی از دانش هاست که در سطح جهانی دارد تولید می شود و هر کدام از این دانش ها با عقبه خودش ارتباطی را دارد، البته حوزه توجه به این که علم بومی و علم متناظر با حوزه فرهنگ اسلامی چیست پیشگام این مسئله بوده است ، در قبل از انقلاب دیگر کشورهای اسلامی به این مسئله می پرداختند و ما مسئله مان نبود اما امروز به صورتی درون حوزه های علمیه بحث بسیار عمیق تر از آن چه که بیرون از ایران مطرح می شده است ، مطرح می شود و استوانه های فکری حوزه محورهای اصلی القاء شان در این زمینه ناظر به این مسئله بوده است ، در دهه های مختلف به عنوان مثال کارهایی که حضرت آیت الله جوادی داشتند راجع به علوم پایه ، علوم انسانی که این ها گفتگوهایی را ایجاد کرده است و نظراتی را پدید آورده است.

این که ببنیم چه مقدار موفق بوده است باید در این تعامل جهانی که این جا رخ داده است چه مقدار توانسته است ، قوام پیدا بکند ، تولید داشته باشد و در این کشاکش باید همه جانبه دیده شود.

اگر چنین شکلی لحاظ شود قاعدتا مسیر را طی کرده است البته موانعی هم دارد ویکی از موانع جدی که حوزه با آن مواجه است عادت تاریخی اش است ، یعنی تاقبل از مواجه به ورود به عرصه قدرت سیاسی یک سطح خاصی از توقعات را پاسخ می داده است و اقتضای زیست و زندگی اش همان بوده است، حالا حوزه وقتی که می خواهد وارد این عرصه های جدید باشد باید از قالب پیشین خودش بیرون بیاید.

سوال: هنوز نیامده است معتقدید؟

پارسانیا: این عادت تاریخی خودش سخت است، بیرون آمدن یعنی شما با یک کتب فقهی دارید که کاملا تدریس و بیان  آن ها و روان بسیار کار شده است، عرصه های جدیدی می خواهد که باید پویایی خودش را داشته باشد ، خطراتی حوزه را تهدید می کند.

سوال: یعنی معتقدید حوزه یک نهاد درونگرایی است که خیلی با بیرون از خودش ارتباط ندارد به جهت تاریخی، آن ساختاری که به آن عادت کرده است؟

حجت الاسلام پارسانیا: عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی: ببینید نهادی است که به اقتضای نظام معرفتی و دانایی خودش می طلبد که خارج شود یعنی ما عوامل بازدارنده به ، این که امام می فرمود فقه پویا همان فقه جواهری است یا در عبارت های پیام امروز حضرت آقا به این مسئله توجه می شود که این ظرفیت ها وجود دارد یا این برون رفت را خود این ظرفیت فرامی خواند اما این مانع برمی گردد به شاکله خود افراد ، یعنی وقتی که انسان در یک مسیر هموار گام برمی دارد خیلی راحت است ، وقتی که می خواهد یک مسیر جدیدی را بیاید ، تلاش بیشتری می خواهد و این برون رفتن از این مسیر می تواند گاه به صورت مانع این خرق این عادات کردن و وارد عرصه های جدید بشود اما این مسائل را هم رخ داده است و حالا چون بیان می کنیم که مانع است ، عبور ازاین موانع هم جدی است، در این چند سال اخیر حوزه های جدید فقهی که ناظر به مسائل است ، چند ده جلد خروجی دارد  یعنی فضلایی که درس خارج می گویند.

سوال: من این ها را قبول دارم، در حوزه تفسیر مخصوصا آن کتاب اخیر آیت الله جوادی آملی که کارهای بسیار فاخر و عمیقی رخ داده است ، ولی سوال این است که ارتباط جامعه ما به عنوان یک جامعه شیعی و جامعه مسلمان که دین دار است ارتباط فعلی و عصر حاضر ما به ویژه نسل جوان ما درمسائل مختلف الان با حوزه علمیه، یک تفسیری اتفاقی می افتد در مجلدهای بسیار زیاد ، بسیار کار فاخر، علمی و عمیقی است، ولی چقدر انتشار چنین محتواهای علمی در جامعه اثر گذاشته است که مورد استناد و مراجعه است.

اصلا مفاهمه نسل جوان امروز با حوزه علمیه چقدر است ، موضوعات مختلف ، فضای مجازی ، در حوزه رسانه ، اشاره فرمودید که حوزه علمیه پابه پای تحولات حرکت می کند، ولی آیا در حوزه رسانه حوزه علمیه حرکت شانه به شانه تحولات پیش می برد، در حوزه فضای مجازی آیا این گونه است، این ها که کاملا قابل ارزیابی است معتقدید که پا به پا حرکت می کند ولی برخی از ساحاتی است که عقب ماندگی های جدی وجود دارد و یک درک متقابلی بین نسل جوان و حوزه ما ؟

پارسانیا: باید عوامل این درک ببینیم جستجو کرد که چیست.

سوال: شما اشاره کردید که یک عادت تاریخی است؟

پارسانیا: یک مانع از آن سو است که حوزه از درون حرکت کند و یک مانع از این سو است که بتواند گفتگو با مخاطب خودش داشته باشد، درشرایطی که حوزه به گونه ای که می شود که درس ها باید شبانه برگردند و روزها به بیرون شهر پناه ببرند یعنی در حضیض قدرت خودش است که این جوانه روییدن می گیرد و این تقدیر الهی است که به وجود می آید و شکل می گیرد.

شما به موازات این جهان مدرن همان گونه که اقتدار این امت به هم فروپاشید شروع کرد نظام معرفتی خودش را وارد کرد، یعنی نظام علمی جدیدی را دارد شکل می گیرد و معرفت های نوینی و آموزش های جدیدی می آید که با گذشته تاریخی خودش گسسته است، ما نظام آکادامیک ما که در حاشیه نظام علمی مدرن شکل گرفته است ، آن مفاهیم می آید و همه جهان در امروز ایران جمع شده است یعنی حوزه باید عملا با نسلی مواجه بشود که شما اصلا حوزه را ببینید به لحاظ تاریخی به عنوان علم و آرمان می شناسیم اما وقتی که در حاشیه قدرت جهان غرب مفاهیم جدید می آید ما اصلا مفاهیم جدیدی می بینیم و این ها را به عنوان عالمان نمی بینیم یا به عنوان رجل دینی و اصلا لفظ روحانی به این معنا نداریم و لذا مفهوم جدیدی از علم می آید یعنی علم در ذهنیت دانش آموزان ما و دانشجویان ما در حاشیه فلسفه های جدید که شکل گرفته است کاملا در فرهنگ عمومی ما رسوخ می کند.

حوزه باید بتواند پا به پای این بیاید و این عمل را قبل از انقلاب هم به یک صورت دارد یعنی وقتی مارکسیست می آید و در حاشیه قدرت سیاسی خودش جوانان را باخودش می برد ، حالا گفتگو ایجاد کردن.

سوال: احسن مثال خوبی زدید  اگر به مانند اول انقلاب اگر شهید مطهری بود.

حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه-دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی: با عذر پوزش چند تا مثال بزنم، اولا همین سوال به دانشگاه مطرح کرد که این همه دانشگاه ، این همه پژوهشگاه و این همه آزمایشگاه پس چرا بندر شهید رجایی اتفاق می افتد، یک عامل قصه برمی گردد به این که کارگزاران ما اداره جامعه با علم امکان پذیر است حتی ممکن است که کسی تحصیلات دانشگاهی و حوزوی گذرانده است ولی وقتی در راس یک کار اجرایی قرار می گیرد باور ندارد که اجرا با علم همراه است، این ضعف دانشگاه نیست ، دانشگاه و حوزه وظیفه خودش را انجام داده است و باید بیایند از این دانش استفاده کنند.

این یک نکته ، نکته دوم من می خواهم مثال ها و مصادیقی به شما عرض کنم که حوزه مخصوصا حوزه پس از انقلاب پیوند وثیقی با جامعه داشته است در یک مقطع دهه هفتاد و حتی دهه هشتاد چهارصد سال شبهات اعتقادی علیه دین ، علیه خدا پیغمبر ، اصلا نقد برائین اثبات وجود خدا که در غرب کار شده است، شبهات هیوم و دیگران در عرض کمتر از دو دهه در جامعه ما ترجمه شد ، بومی سازی شد و داشت یک واقعا جامعه به سمت بی دینی سوق می داد.

به نظر شما از کجا آمدند این شبهات پاسخ دادند، با نسل جوان ارتباط پیدا کردند و توانستند واکسینه کنند نسل جوان.

سوال: الان را عرض می کنم یعنی الان با نسل جوان ارتباط حوزه برقرار است و شبهات مختلف را حوزه پاسخ می دهد.

خسروپناه: من مثال می زنم در مثال من مناقشه وارد نکنید، بعد حالا می گوییم چه اتفاقی افتاده است، شما می دانید آیت الله مصباح یزدی آمد چیزی حدود پانزده شانزده سال نزدیک دو دهه طرح ولایت را انداخت باهمین نسل جوان ، الان هر سال هزاران نفر نسل جوان این طرح ولایت می گذرانند و در برابر شبهات اقتصادی واکسینه می شوند برای کار حوزه این نیست که بگوید معدن را چطور کشف بکنیم ، کار حوزه این است که دینداری و اعتقادات جوان ها و نسل امروز الان بستر این که نسل جوان بیاید و در این حوزه ورود بکند بله فراهم است.

همین جناب آقای دکتر پارسانیا عزیز که حالا از باب تواضع بیان نمی کنند، در حوزه علوم انسانی اسلامی جمع کثیری از جوانان همین الان دانشگاه ها که مقطع لیسانسه هستند و علاقه مند هستند که مباحث علوم انسانی با علوم اسلامی پیوند بزنند هرساله صدها نفر می آیند دوره هایی برای شان برگزار می کنند .

کارهایی که دفتر تبلیغات انجام داده است در تعامل با نسل جوان ، یکی از مشکلاتی که در کشور البته کل دنیاست ، در ایران هم است بحث مسئله بحران هویت است ،  بحث خودکشی است و بحث احساس تنهایی .

الان حوزه های علمیه مثل دفتر تبلیغات کارهای فراوانی به صورت علمی ولی با رویکرد اسلامی می روند در مدارس جلساتی برگزار می کنند.

نوجوانی یا مقطع متوسطه اول و دوم که گرفتار نوعی بی هویتی می شود ، شبهه پیدا می کند.

سوال : من سوالم همین است این در کاهش آمار خودکشی اثر گذاشته است.

خسروپناه: بله هرجا رفتند اثر گذاشته است ، هرجا این جمع رفتند آمار بی هویتی و احساس تنهایی در آن مجمع کاهش پیدا کرده است و هر جا نرفته مسلما کاهش پیدا نکرده است.

یا در حوزه پزشکی مثال بزنم، جامعه ما جامعه دینی است، این جامعه دینی در حوزه پزشکی با پرسش هایی مواجه است مثل پیوند اعضا ، مرگ مغزی ، رحم اجاره ای و ... سال 86 بعضی از این خواسته ها را مجلس تصویب نمی کرد، این آمد در حوزه ، صد مسئله فقه پزشکی داشتیم.

الان به جرات عرض می کنم یک مسئله پزشکی نداریم که فقها به آن پاسخ نداده نباشند، به لحاظ فقهی ، حالا بحث های علمی پزشکی که وظیفه حوزه نیست، حوزه پاسخ داد، قصه مرگ مغزی را حل کرد، اجازه داد پیوند اعضا صورت بگیرد و توسط مراجع این کار انجام شد.

چون کار پژوهشی و پزشکی دراین پژوهشگاهی که نام بردید انجام شد و بعد در صحنه بیمارستان ظهور پیدا کرد.

نمونه های فراوانی داریم ولی یک نکته مهم توجه کنید اگر سازمان بهزیستی و یا کمیته امداد یا نهادهایی که با آسیب های اجتماعی ، معاونت اجتماعی وزارت کشور که با آسیب های اجتماعی مواجه است باور کند حوزه و دانشگاه با هم می توانند این آسیب ها را کاهش دهند، دانش کاهش این آسیب ها در حوزه و دانشگاه وجود دارد و جالب است بدانید حوزه به تنهایی به این ظرفیت نرسید، دانشگاه هم به تنهایی به این ظرفیت نرسید، پیوندی حوزه و دانشگاه و تعاملی که بین محققان و دانشگاه است این ظرفیت را ایجاد کرده است.

به شرطی که بهزیستی و کمیته امداد و معاونت اجتماعی بیایند، الان مجموعه ای داریم جبهه فرهنگی اجتماعی انقلاب اسلامی که همه جوان هستند، این ها تعامل شان با حوزه هاست، البته تعامل با حوزه و دانشگاه می توانند بروند در مناطق محروم و آسیب زدایی کنند و کارجهادی انجام دهند.

الان هزاران مدرسه در کشور ساخته می شود و یکی از عواملی که نقش در این مدرسه سازی دارد حضور روحانیت در این عرصه هاست.

می روند مردم اعتماد می کنند و کمک می کنند البته دانشگاهیان ورود پیدا می کنند البته از علم دانشگاه استفاده می شود و از معنویت و دینداری حوزه استفاده می شود و هزاران مدرسه و بیمارستان توسط خیرین ساخته می شود و این ها آثار و کارکردهایی است که حوزه به انضمام دانشگاه توانسته است ایجاد کند.

Authors: صاحب‌خبران - جدیدترین و آخرین اخبار ایران و جهان - علمی-فناوری

آخرین اخبار چند رسانه ای

پیشنهادات امروزمون چیه؟

ads
ads2