چگونه از نابودی تفکر خلاقانه کودکان در فضای مجازی جلوگیری کنیم؟

گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، محمدمهدی سیدناصری-* آنچه زمانی فرآیندی تدریجی، تعاملی و خلاق بود، اکنون در چرخهای از «کلیک»، «لذت فوری» و «بازخورد آنی» محصور شده است. پلتفرمهایی، چون تیکتاک، ریلز و یوتیوب با ساختار کوتاه و هیجانی خود، الگوی یادگیری و تفکر کودکان را دگرگون کردهاند. در حالی که حقوق بینالملل کودک بر رشد همهجانبه ذهن، احساس و خلاقیت تأکید دارد، واقعیت این است که بسیاری از کودکان امروز دیگر نمیتوانند تمرکز، تخیل یا تفکر عمیق را تجربه کنند. آنان قربانیان خاموش «اقتصاد توجه»اند؛ اقتصادی که برای سودآوری، زمان تأمل را قربانی هیجان آنی کرده است. نظریهی هوشهای چندگانه هاوارد گاردنر بر این باور است که رشد متوازن کودک نیازمند پرورش هشت نوع هوش است: زبانی، منطقی، فضایی، موسیقایی، بدنیـجنبشی، درونفردی، میانفردی و طبیعیگرایانه. اما در زیستجهان دیجیتال امروز، تنها دو نوع از این هوشها تقویت میشوند: هوش دیداریـحرکتی و واکنش سریع. سایر هوشها، از جمله هوش فضایی، زبانی و درونفردی، به تدریج در سایه مصرف سریع محتوا رو به افولاند. کودکِ امروزی، بهجای ساختن تصویر ذهنی از فضا، تنها به تصویر آماده نگاه میکند؛ بهجای تحلیل زبان، از ایموجی استفاده میکند؛ و بهجای درک هیجان انسانی، از فیلترهای تصویری بهره میگیرد.
هوش فضایی، توانایی درک، تجسم و بازسازی روابط میان اشیاء در ذهن است؛ پایهی خلاقیت، طراحی و علم مهندسی. اما مواجهه مستمر با تصاویر آماده، ویدئوهای سریع و بازیهای از پیشطراحیشده، ذهن کودک را از تمرین این توانایی محروم میسازد. پژوهشهای دانشگاه کمبریج (۲۰۲۳) و مؤسسه علوم شناختی نیویورک نشان میدهد کودکانی که بیش از سه ساعت در روز در معرض محتوای ویدئویی سریع هستند، کاهش چشمگیری در قدرت تصویرسازی ذهنی و تفکر انتزاعی نشان میدهند. به بیان دیگر، صفحهنمایش جایگزین خیال شده است، و این یعنی مرگ تدریجی هوش فضایی در نسل دیجیتال. مصرف مستمر محتوای کوتاه و چندرسانهای، ساختار عملکرد مغز کودک را تغییر میدهد. اسکنهای fMRI نشان میدهد که ارتباط میان دو نیمکره مغز که برای حافظه بلندمدت و تفکر منطقی حیاتی است در کودکان وابسته به رسانههای سریع تضعیف میشود.
پدیده موسوم به «مغز تیکتاکی» بهتدریج توانایی تأمل، صبر و حل مسئله را از میان میبرد. در این وضعیت، کودک تنها زمانی انگیزه دارد که پاداش آنی دریافت کند، و فعالیتهای نیازمند زمان، از جمله مطالعه، پژوهش یا حتی گفتوگو، برایش بیمعنا میشود. این زوال تمرکز، تهدیدی جدی برای حق کودک بر آموزش کیفی و رشد ذهنی است؛ همان حقی که در ماده ۲۹ کنوانسیون حقوق کودک به صراحت تضمین شده است.
بر اساس مفاد کنوانسیون حقوق کودک، آموزش باید به رشد استعدادها، تواناییهای ذهنی و ارزشهای اخلاقی کودک بینجامد. اما غلبه محتوای سریع و آنی، کودک را از تجربه تفکر انتقادی، کنجکاوی علمی و رشد عاطفی بازمیدارد.
در واقع، فضای مجازیِ بیضابطه با اصل «مصالح عالیه کودک» در تعارض قرار میگیرد؛ زیرا ذهن کودک را به «مصرفکننده بیوقفه اطلاعات سطحی» بدل میسازد و ظرفیت تصمیمگیری، تحلیل و خلاقیت را در او از میان میبرد. در چنین شرایطی، حق بنیادین کودک بر آموزش انسانی، آزادی فکری و مشارکت فرهنگی در معرض تهدیدی خاموش، اما عمیق قرار دارد. یکی از جلوههای خطرناک رسانههای فوری، کاهش هوش میانفردی است؛ یعنی توانایی درک و همدلی با دیگران. کودکانی که بخش عمده ارتباطات خود را در محیط مجازی تجربه میکنند، کمتر میتوانند احساسات واقعی دیگران را تشخیص دهند. الگوریتمها، با جایگزینی ارتباط انسانی با بازخوردهای ماشینی (لایک، فالو، ویو)، رابطهی عاطفی و اجتماعی کودک را به تعاملهای سطحی تقلیل دادهاند. این امر به کاهش همدلی، افزایش انزوا و ضعف مهارتهای اجتماعی در مدارس و خانوادهها منجر شده است. یونیسف در گزارش ۲۰۲۴ خود، بر ضرورت سیاستگذاری جامع در حوزه «حقوق دیجیتال کودک» تأکید کرده است؛ از جمله آموزش سواد رسانهای، تنظیم ساعت استفاده، و حمایت از تولید محتوای بومی و تحلیلی.
در ایران نیز، این ضرورت دوچندان است. نهادهایی، چون وزارت آموزشوپرورش، وزارت فرهنگ و رسانه ملی باید چارچوبی حقوقی برای توازن میان دسترسی و حفاظت طراحی کنند. این چارچوب باید دربرگیرنده سه محور اصلی باشد:
۱- محدودسازی سنی و زمانی مصرف رسانههای سریع برای خردسالان؛
۲- آموزش والدین برای همبینی و تحلیل محتوا همراه با کودک؛
۳- حمایت از تولید محتوای بومیِ تفکربرانگیز و خلاقانه در قالب بازی، انیمیشن و برنامههای آموزشی.
در کنار اینها، تصویب قانونی جامع برای حمایت از حقوق دیجیتال کودکان، بهویژه در حوزه داده، الگوریتم و محتوا، از الزامات ملی است.
اگر کودک امروز تنها مصرفکنندهی محتوای سریع باشد، فردای جامعه از اندیشیدن، تخیل و نوآوری تهی خواهد شد. حق کودک بر تفکر، تحلیل و مشارکت فرهنگی باید بهعنوان یکی از حقوق اساسی نسل آینده در سیاستگذاری فرهنگی ایران بازتعریف شود. نجات کودکی امروز، در گرو بازگرداندن «زمان تفکر» به ذهن اوست؛ زمانِ تأمل، مکث، خیال و گفتوگو. آینده جامعهای خردمند و خلاق، از کودکانی آغاز میشود که هنوز میتوانند فکر کنند، نه فقط ببینند و ورق بزنند. فضای مجازی، اگر بیضابطه و بیپیوست فرهنگی رها شود، نهتنها هوش فضایی و خلاقیت را میکاهد، بلکه بنیان چندبعدی هوش انسانی را فرو میریزد. کودکانِ گرفتار در دنیای پاداش فوری، قربانیان خاموش تمدن دیجیتالاند. مسئولیت جمعی ما بهعنوان والدین، معلمان، قانونگذاران و کنشگران فرهنگی بازگرداندن تعادل میان فناوری و تفکر است؛ تعادلی که اگر امروز برقرار نشود، فردا نه نسلی خردمند، بلکه نسلی بیقرار، سطحی و بیریشه بهجا خواهد گذاشت.
*پژوهشگر حقوق کودکان
∎[2][3]Authors: صاحبخبران - جدیدترین و آخرین اخبار ایران و جهان - علمی-فناوری


