تنهایی می تواند کشنده باشد، اما نه تنها به یک راه

به گزارش ایسنا، تنهایی، چیزی بیش از یک احساس ناراحتکننده است؛ تحقیقات متعددی آن را با خطرات قابل اندازهگیری برای سلامتی، از جمله افزایش احتمال مرگ و میر زودرس، مرتبط میدانند. تحقیقاتی وجود دارد که تنها ماندن را با اعتیاد به سیگار مقایسه کرده و نتیجه گرفتهاند که تنها ماندن حتی از سیگار کشیدن هم برای سلامی مضرتر است. با این حال، چیزی که پرداختن به تنهایی را به طور خاص چالش برانگیز میکند این است همه تنهاییها یکسان نیستند و همه آدمهای تنها نسبت به تنهایی خود احساس یکسانی ندارند.
دانشجویانی که تازه دانشگاه را شروع کردهاند اغلب توسط تعداد خیلی زیادی از آدمها احاطه شدهاند. بچههای خوابگاه، همکلاسیها، گروههای مطالعاتی و فعالیتهای اجتماعی و تکالیف درسی بیپایان. با این حال، بسیاری از آنها عمیقاً احساس تنهایی میکنند. آنها به تازگی تمام ارتباطات خود را در خانه ترک کردهاند و باید با محیط تازهای آشنا شوند. آنها در حال شکل دادن به هویتهای جدید، زیر سوال بردن هویت خود و کشف استقلال هستند. کارهای زیادی برای انجام دادن دارند اما چیزی حیاتی از دست رفته است: یکی از چیزهایی که از دست رفته است آن گروه اجتماعی همسالان و حمایت کنندگان است که قبلا میتوانستند روی آنها حساب کنند اما حالا نمیتوانند.
بزرگسالان مسنتر با چالش متضادی روبرو هستند. دههها پس از ازدواج، ممکن است شریک زندگی خود را از دست داده باشند. دوستانشان ممکن است نقل مکان کرده یا فوت کرده باشند. دنیای اجتماعی آنها به طرز چشمگیری کوچک شده است. آنها ممکن است یک یا دو عضو نزدیک خانواده داشته باشند که حمایت عاطفی عمیقی ارائه میدهند، اما در واقع تا حدود زیادی روابط اجتماعی گسترده خود را از دست داده اند، آدمهایی که میتوانستند آنها را دعوت کنند تا با هم یک چای ساده بنوشند، همسایگانی که با آنها گپ بزنند، و حس تعلق به چیزی بزرگتر از خانوادهشان.
هر دوی این گروه ها احساس «تنهایی» میکنند و در مورد تنهاییشان حرف می زنند. اما نمیشود به دانشجویان گفت بالاخره دوست پیدا میکنی یا به افراد سالخورده گفت میتوانند در پارک قدم بزنند و آشناهای جدید پیدا کنند. مساله این طوری حل نمیشود.
تنهایی برای همه یکسان نیست
چالش اساسی در مورد تنهایی این نیست که آن را با مراحل مختلف زندگی بسنجیم بلکه این است که چگونه آن را درک کنیم و چگونه در مراحل مختلف زندگی درکمان از تنهایی را تغییر دهیم و به روز کنیم. آنچه باعث تنهایی برای یک نفر میشود، همیشه آن چیزی نیست که در فرد دیگر منجر بروز احساس تنهایی می شود. محرکها متفاوت هستند، تجربه ذهنی متفاوت است و راهحلهای مؤثر نیز به همان اندازه متفاوت هستند.
محققان سعی کردهاند این پیچیدگی را از طریق اندازهگیری به تصویر بکشند. اما خیلی زود روشن شد که تحقیقات برای اندازهگیری تنهایی باید بسیار چند بعدیتر از در ابتدا که ممکن است به نظر برسد، باشد.
شروع با دو بُعد؛ حرکت فراتر از آن
میتوان بین تنهایی عاطفی (فقدان دلبستگی صمیمی) و تنهایی اجتماعی (فقدان شبکه گستردهتر) تمایز قائل شد. اما برای سنجش تنهایی باید فراتر از دو بُعد حرکت کرد. ممکن است آدمی دوستان زیادی داشته باشد اما چون عاشق کسی نیست احساس تنهایی کند، ممکن است کسی زندگی فعالی داشته باشد اما چون بچه ندارد احساس تنهایی کند، کسی ممکن است نه زندگی فعال و نه عشق سرشاری در زندگی داشته باشد اما چون برای خودش مسئولیتهایی تراشیده است احساس تنهایی نکند. فرد دیگری ممکن است ازدواج موفقی داشته باشد اما چون خود را فرد مفیدی برای جامعه احساس نمیکند احساس تنهایی داشته باشد.
از آنجایی که برای انواع مختلفی از تنهایی باید راهحلهای مختلفی در نظر گرفته شود، نیاز به انجام پژوهشهای مختلف برای سنجیدن و تفاوت گذاشتن بین انواع و اقسام تنهاییها وجود دارد تا بتوانیم با تکمیل کردن تصویری که از تنهایی داریم راهی هم برای علاج یا کنار آمدن با آن پیدا کنیم.
رویکرد دوبعدی، یعنی درک این که تنهایی فرد به روابط شخصیاش مربوط است یا روابط عمومی او، میتواند یک نقطه آغاز برای درک تنهایی باشد اما نمیتوان در این درک متوقف شد. شخصیسازی واقعی تجربه و درک تنهایی به معنای درک الگوی منحصر به فرد هر فرد از تنهایی است: کدام روابط برای شما بیشترین اهمیت را دارند، چه چیزی باعث تنهایی شما میشود و کدام مداخلات با شرایط زندگی شما همسو هستند؟ پاسخ به این سوالها میتواند گام اول برای تشخیص مساله باشد.
از اینجا شروع کنید که چه چیزی باعث میشود احساس تنهایی کمتری داشته باشید، حتی با وجود محدودیتهای فعلی، دانستن اینکه کدام نوع تنهایی را تجربه میکنید، میتواند به شما کمک کند احساس بهتری داشته باشید. اگر از نظر اجتماعی تنها هستید، برای گسترش شبکه خود برنامهای بریزید. به یک فعالیت یا گروه خاص بپیوندید که در آن مرتباً افراد یکسانی را ببینید و به آشنایان گاه به گاه فرصتی برای دوست شدن بدهید. اگر از نظر عاطفی تنها هستید، بر تعمیق یک یا دو رابطه موجود تمرکز کنید. زمان بیشتری را برای روابط دوتایی بگذرانید یا در مورد احساسات خود صحبت کنید تا با کسی که به او اعتماد دارید صمیمیت ایجاد کنید. اگر هر دو نوع تنهایی را تجربه میکنید ممکن است به یک رویکرد موازی نیاز داشته باشید - به عنوان مثال، شروع به شرکت در یک کلاس اجتماعی هفتگی کنید تا افراد جدیدی را ملاقات کنید و در عین حال تماسهای منظم یا برنامه چای خوردن با یک دوست صمیمی را هم در کنار آن ادامه دهید.
در میان جمع هم میتوان تنها بود
درک این مساله مهم است که شما میتوانید ارتباطات زیادی داشته باشید و همچنان احساس تنهایی عمیقی داشته باشید. اگر روابطی که دارید نتوانند نیازهای شما را برطرف کنند شما عملا همچنان تنها هستید حتی اگر در محاصره تعداد زیادی آدمهای مختلف آشنا و غریبه باشید. دانشجویان همیشه احساس میکنند که سرشان شلوغ است اما از نظر عاطفی گرسنه هستند. افراد مسنتر عشق عمیق خانوادگی دارند، اما از نظر اجتماعی سرگردان هستند.
مهم است که نوع تنهایی را تشخیص دهید و به درستی با آن رو به رو شوید. تنهایی به معنی تنها افتادن در خانه و ناتوانی از صحبت کردن با دیگران نیست. محبوس شدن در یک جزیره خالی از سکنه تنها شکل ممکن از تنهایی نیست. گاهی همین که افراد احساس کنند درک نمی شوند، یا آن چیزی که می خواهند را به دست نمی آورند و یا هدفی در زندگی شان ندارند می تواند باعث احساس تنهایی شود. تمام انواع احساس تنهایی محترم است و باید در مورد آن حرف زده شود.
درک اینکه کدام نوع ارتباط را بیش از انواع دیگر ارتباط احتیاج دارید و باید برای ساختن آن تلاش کنید میتواند قدمی در راستای کمک به کاهش احساس تنهاییتان باشد.
انتهای پیام
Authors: صاحبخبران - جدیدترین و آخرین اخبار ایران و جهان - علمی-فناوری


